استاد میرزا غلامرضا اصفهانی
شهسواران در غبار فتنه گم گشتند و رفت
نامشان از یادها تصویرشان از قاب ها (1)




یک هفته ای ست که خبری از یک فاجعه به دستم رسیده است ...
هنوز باورم نمی شود ، یادگار و شاهکاری از عظمت و قله ی تاریخ خوشنویسی ایران یعنی میرزا غلامرضا اصفهانی ... چه بگویم ... خط میرزا را در مسجد سپهسالار ( مطهری امروز ) معمار بی هویتی نابود کرد ... کتیبه ی بی نظیری که میراث خوشنویسی ماست، تاریخ ماست، هویت ماست ... باورم نمی شود ...
میرزا غلامرضا، کسی که نامش برایم روحیه ست، کسی که سالها با او زندگی کرده ام، با خط اش و با همه ی وجودش ... قدرت او را هیچ کس در تاریخ خوشویسی ما ندارد و نخواهد داشت ( شکسته می نویسم، شرمنده ام دوریش ) ... سیاه مشق هایش – سفر به دنیای سیاه مشق، یادش به خیر –.
نمی دام فریاد بزنم و با دست بر سر بگوبم یا خرخره ی آن معمار را بجوم ...
دیگر نمی شود نوشت ...نمی شود نوشت ...
شرمنده ام میرزا ... شرمنده از این مردم و از این روزگار ...




نمی دانم چرا کسی چیزی نگفت ...
چه شکر هاست در این شهر که قانع شده اند
شاهبازان طریقت به مقام مگسی (2)
------------------------------------------------------------------------------------

(1) یدا... بهزاد کرمانشاهی

(2) حافظ

این خطا استاد از وبلاگ رضا شیخ محمدی عزیز و بزرگوار انتخاب شده است

روز خبرنگار= مرگ خبرنگار
هفدهم امرداد ماه ، روز خبرنگار
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس
امروز روز خبرنگار است و این روزها جشن با شکوه « شرقی » ای برپاست به پاسداشت این روز !
« شرق » هم بسته شد، و در هیاهوی بازار انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است .
قانون تعیین کرد که « شرق » بسته شود، همانطور که « هم میهن » و دیگران بسته شدند و دانشجویان به بند کشیده شدند و ...
اما کدام قانون و به کدام حق ؟
مشخصاً در این شیوه ی وضع قانون ، « حق » تعریفی ندارد ، همانطور که تعدد آرا ( پلورالیسم ) . یعنی این جامعه عملا مدنی نیست ، « جامعه ی مدنی » این دوخصلت عمده و اصولی را دارد ، یکی تکثر و پلورالیسم در معرفت و مشی سیاسی و دیگری مبنایی برای مشروعیت حقوق . مبینای مشروعیت حقوق هم توافق و قرار داد و رضایت عامه است. این تئوری می گوید شما وقتی می توانید حقی را از من بگیرید که من و شما در تعریف حقوق مشارکت کرده باشیم ، و این تعاریف یک جانبه و یک سویه و بر مبنای هوس این یا آن یا یقین و ظن این یا آن پدید نیامده باشد، بلکه توافق و رضایت عامه پشتوانه ی آن باشد . (1)
اما متأسفانه در جامعه ی ما هیچ قانونی این دو مؤلفه را دارا نمی باشد . و حتی با طرح مفاهیم و مسائلی از این دست به شدت برخورد می شود ، مفاهیم گره گشایی همچون : سکولاریسم ، پلورالیسم و...
اما :
چه جور ها کشیدند بلبلان از دی
به بوی آنکه دگر نو بهار باز آید!
-------------------------------------------------------------------------------------
(1) برای توضیح بیشتر رجوع کنید به : «اخلاق خدایان »/دکتر عبدالکریم سروش /انتشارات طرح نو .
مشروطیت
چهاردهم مرداد ، مشروطیت صد و یک ساله می شود ...
درباره ی معنی لغوی کلمه ی مشروطیت دکترعلی شریعتی در « تشیع علوی و تشیع صفوی » بیان می کنند که چنین کلمه ای به عنوان اصطلاح نداریم، نه در عربی و نه در فارسی. آنچه مسلم است این کلمه را به جای یک اصطلاح خاص اروپایی( وآن ایام بیشترفرانسوی) ساخته اند و چنانکه گفته اند در ازای اصطلاح constitutionnel که به معنی رژیم مبتنی بر قانون اساسی است ( در برابر رژیم مبتنی بر اراده ی فردی ) . ولی Constitution که به معنی قانون اساسی است با لغت شرط و مشروط تناسبی ندارد. فکر می کنم روشنفکران فرنگی مآب آن زمان که تازه کار بودند کلمه ی Constitution را با کلمه ی مشابهش یعنی Condition عوضی گرفته اند که به معنی شرط است ! اگر چنین باشد، چه اشتباه درستی ! » اشتباه درست از این جهت که صدر اعظم آمد و به انقلابیون ابلاغ کرد که قبله ی عالم موافقت فرمودند که شما برای مجلس عدالتخانه وکیل انتخاب کنید، اما مشروط بر اینکه وکلاتان در امور سیاسی مملکتی دخالت نکنند ! مشروطه یعنی همین ! ...
اما در مورد مشروطه و شرح وقایع و احوال آن « دکترعبدالحسین زرین کوب » در «روزگاران» بهتر از همه گفته اند که به دلیل اینکه اسناد و اطلاعات مربوط به آن به طور علمی و منظم نشر نشده است و تا این اتفاق نیفتد هرگونه اقدام در شناخت و ارزیابی ماهیت آن ، نویسنده را در مظان اشتباه قرار می دهد و در معرض اتهام خطای عمد یا غیر عمد ، پس به هیچ تعریفی در باره جنبش مشروطه و چگونگی وقوع آن استناد نمی کنیم، نکته ی مهم در باره ی مشروطه هدف شکل گیری همچین جنبشی است که شاید بتوان تعریف «خسرو شاکری» دراین باره را بیان کرد : « در مورد ایران ، تعریفی که در فاصله ی بین مشروطیت تا انقلاب 1357 از سوی هواداران راستین دموکراسی ، آزادی و حاکمیت ملی داده می شد این بود که به طور خلاصه مشروطه عبارت است از حاکمیت مردم و این مجلسی که منتخب مردم است باید تمام تصمیمات مربوط به سرنوشت کشور و ایرانیان را اتخاذ بکند و شاه هم یک مقام تشریفاتی است. این البته منطبق بود یا باید با جزییاتی که در قانون اساسی و متمم آمده بود انطباق پیدا می کرد که متأسفانه باید گفت همواره آزادی کامل مردم را تأمین نمی کرد، اما برای دوران خودش به مراتب مترقی تر بود و از آنچه پیش از آن در مملکت ما حاکم بود» (1)
شاکری در جای دیگر آن مقاله می نویسد : « بر خلاف انقلاب کبیر فرانسه که هر سال، پس از گذشت بیش از دویست سال، ده ها کتاب در موردش منتشر می شود، در ایران هر ده سال هم یک کتاب در مورد مشروطیت بیرون نیامده است و ما از نظر شناخت تاریخ مان بس عقب هستیم . مملکتی که از نظر شناخت تاریخ خودش عقب باشد مسلماً نمی تواند کشوری باشد که پیشرفت فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بکند و بتواند دموکراسی را متحقق نماید .» (2)
---------------------------------------
(1) فصلنامه باران، شماره 12-11
(2) همان .

 لوگوي دوستان


 استاد اخوان ثالث

 خبرنامه





Powered by WebGozar