مشروطیت
چهاردهم مرداد ، مشروطیت صد و یک ساله می شود ...
درباره ی معنی لغوی کلمه ی مشروطیت دکترعلی شریعتی در « تشیع علوی و تشیع صفوی » بیان می کنند که چنین کلمه ای به عنوان اصطلاح نداریم، نه در عربی و نه در فارسی. آنچه مسلم است این کلمه را به جای یک اصطلاح خاص اروپایی( وآن ایام بیشترفرانسوی) ساخته اند و چنانکه گفته اند در ازای اصطلاح constitutionnel که به معنی رژیم مبتنی بر قانون اساسی است ( در برابر رژیم مبتنی بر اراده ی فردی ) . ولی Constitution که به معنی قانون اساسی است با لغت شرط و مشروط تناسبی ندارد. فکر می کنم روشنفکران فرنگی مآب آن زمان که تازه کار بودند کلمه ی Constitution را با کلمه ی مشابهش یعنی Condition عوضی گرفته اند که به معنی شرط است ! اگر چنین باشد، چه اشتباه درستی ! » اشتباه درست از این جهت که صدر اعظم آمد و به انقلابیون ابلاغ کرد که قبله ی عالم موافقت فرمودند که شما برای مجلس عدالتخانه وکیل انتخاب کنید، اما مشروط بر اینکه وکلاتان در امور سیاسی مملکتی دخالت نکنند ! مشروطه یعنی همین ! ...
اما در مورد مشروطه و شرح وقایع و احوال آن « دکترعبدالحسین زرین کوب » در «روزگاران» بهتر از همه گفته اند که به دلیل اینکه اسناد و اطلاعات مربوط به آن به طور علمی و منظم نشر نشده است و تا این اتفاق نیفتد هرگونه اقدام در شناخت و ارزیابی ماهیت آن ، نویسنده را در مظان اشتباه قرار می دهد و در معرض اتهام خطای عمد یا غیر عمد ، پس به هیچ تعریفی در باره جنبش مشروطه و چگونگی وقوع آن استناد نمی کنیم، نکته ی مهم در باره ی مشروطه هدف شکل گیری همچین جنبشی است که شاید بتوان تعریف «خسرو شاکری» دراین باره را بیان کرد : « در مورد ایران ، تعریفی که در فاصله ی بین مشروطیت تا انقلاب 1357 از سوی هواداران راستین دموکراسی ، آزادی و حاکمیت ملی داده می شد این بود که به طور خلاصه مشروطه عبارت است از حاکمیت مردم و این مجلسی که منتخب مردم است باید تمام تصمیمات مربوط به سرنوشت کشور و ایرانیان را اتخاذ بکند و شاه هم یک مقام تشریفاتی است. این البته منطبق بود یا باید با جزییاتی که در قانون اساسی و متمم آمده بود انطباق پیدا می کرد که متأسفانه باید گفت همواره آزادی کامل مردم را تأمین نمی کرد، اما برای دوران خودش به مراتب مترقی تر بود و از آنچه پیش از آن در مملکت ما حاکم بود» (1)
شاکری در جای دیگر آن مقاله می نویسد : « بر خلاف انقلاب کبیر فرانسه که هر سال، پس از گذشت بیش از دویست سال، ده ها کتاب در موردش منتشر می شود، در ایران هر ده سال هم یک کتاب در مورد مشروطیت بیرون نیامده است و ما از نظر شناخت تاریخ مان بس عقب هستیم . مملکتی که از نظر شناخت تاریخ خودش عقب باشد مسلماً نمی تواند کشوری باشد که پیشرفت فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بکند و بتواند دموکراسی را متحقق نماید .» (2)
---------------------------------------
(1) فصلنامه باران، شماره 12-11
(2) همان .
نظرات (کليک کنيد--> 11)
در August 3, 2007 at 2:20 PM, Anonymous Anonymous نوشته...

hichi nasher soragh nadaram

 
در August 4, 2007 at 9:37 AM, Blogger Samira نوشته...

سلام میثم جان
چه قشنگه این صفحه, از اون روزی که بهم گفته بودی چندبار سعی کرده بودم اما باز نمیشد؛ امروز برای اولین بار دیدم؛
چقدر داری بهتر و پخته تر می نویسی؛ خوشحالم؛ بیشتر بنویس یعنی فکر میکنم انقدر نوشتن رو بلد هستی که روی منابعی که اینجا میاری خودت هم یک سری نظر داشته باشی؛

 
در August 4, 2007 at 9:48 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

نوشته خوبی بود: مملکتی که از نظر شناخت تاریخ خودش عقب باشد مسلماً نمی تواند کشوری باشد که پیشرفت فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بکند و بتواند دموکراسی را متحقق نماید

خب پس جوینده یابنده است، نه؟

 
در August 4, 2007 at 11:28 PM, Anonymous Anonymous نوشته...

ما تنهایت نمی گذاریم...
می خونم برمیگردم

 
در August 4, 2007 at 11:30 PM, Anonymous Anonymous نوشته...

سلام میثم
مطلبت رو دارم می خونم .
هیچ وقت تاریخم خوب نبود
مخصوصا تاریخ سیاسی

 
در August 6, 2007 at 1:30 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

سلام میثم
راستش این از ویژگی های این دنیای مجازی است . بیشتر کلمهات و متن زنده است تا گوینده . مرگ مولف به معنای وحشتناکش . اگر دوست داری بدانی من دانشجوی معماری هستم و بیست سالمه . الانم ترم 2 را تمام کردم . علاقه دارم بدانم اما هر چه می خوانم سردرگم تر از پیش میشوم . طبع نوشتن ندارم ولی باید و حتما مینویسم چون دوست دارم بنویسم . طنز را همیشه سعی کردم خوب یاد بگیرم اما هیچ وقت در گفته هایم از آن استفاده نکردم . . .

 
در August 6, 2007 at 1:31 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

اما من هم خیلی خوشحالم با تو در ارتباطم . چه مجازی چه حقیقی . اما دنیای مجازی گاه به دروغگوهاو گاه به راستگوها اجازه میدهدتا این صفات خود را به حد اعلا برسانند و شخصیت خود را پنهان کنند . اما اکثرا چون شخصیتشان پنهان است میتوانند بهتر گریه و زاری کنند مثل زمانی که پیش یک کشیش در یک اتاق بدون اینکه دیده شوی توبه میکنی ... موفق باشی

 
در August 6, 2007 at 5:11 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

از تاریخ متواریم... دلیلش را باید در کودکی ام بجویم! باد کتابهای پدرم افتادم

 
در August 6, 2007 at 8:26 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

سلام
مشروطیت
تلاشی برای بدست آوردن آزادی
کلمه ای که در حد کلمه ماند و ما مرثیه خوان اون شدیم و به بیراهه کشیده شدنش رو نظاره کردیم و کار به جایی کشیده شد که صورت مسئله عوض شد
ای مرغک پرشکسته آزادی ما
آهوی به خون نشسته آزادی ما
خصمان به سرت ببین چه ها آوردند
آزادی ای خجسته آزادی ما

یا علی

 
در August 6, 2007 at 2:05 PM, Anonymous Anonymous نوشته...

نمیدونم چی بگم! فعلا که با نوشتن اون پست دارم محکوم به فیمینیست بودن میشم و شایدم نسلمون بودنم مورد شک و تردید واقع شده، من هم قبول دارم این مسئله فقط مختص جامعه ی ما نیست. شایدم من دارم زیادی سخت میگیرم! اگه یه زن عرب بودم الان شاید سواد هم نداشتم!!!

 
در August 7, 2007 at 1:44 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

تو هم یک کم خودت رو معرفی کن .

 

Post a Comment


 لوگوي دوستان


 استاد اخوان ثالث

 خبرنامه





Powered by WebGozar