اما در مورد مشروطه و شرح وقایع و احوال آن « دکترعبدالحسین زرین کوب » در «روزگاران» بهتر از همه گفته اند که به دلیل اینکه اسناد و اطلاعات مربوط به آن به طور علمی و منظم نشر نشده است و تا این اتفاق نیفتد هرگونه اقدام در شناخت و ارزیابی ماهیت آن ، نویسنده را در مظان اشتباه قرار می دهد و در معرض اتهام خطای عمد یا غیر عمد ، پس به هیچ تعریفی در باره جنبش مشروطه و چگونگی وقوع آن استناد نمی کنیم، نکته ی مهم در باره ی مشروطه هدف شکل گیری همچین جنبشی است که شاید بتوان تعریف «خسرو شاکری» دراین باره را بیان کرد : « در مورد ایران ، تعریفی که در فاصله ی بین مشروطیت تا انقلاب 1357 از سوی هواداران راستین دموکراسی ، آزادی و حاکمیت ملی داده می شد این بود که به طور خلاصه مشروطه عبارت است از حاکمیت مردم و این مجلسی که منتخب مردم است باید تمام تصمیمات مربوط به سرنوشت کشور و ایرانیان را اتخاذ بکند و شاه هم یک مقام تشریفاتی است. این البته منطبق بود یا باید با جزییاتی که در قانون اساسی و متمم آمده بود انطباق پیدا می کرد که متأسفانه باید گفت همواره آزادی کامل مردم را تأمین نمی کرد، اما برای دوران خودش به مراتب مترقی تر بود و از آنچه پیش از آن در مملکت ما حاکم بود» (1)
شاکری در جای دیگر آن مقاله می نویسد : « بر خلاف انقلاب کبیر فرانسه که هر سال، پس از گذشت بیش از دویست سال، ده ها کتاب در موردش منتشر می شود، در ایران هر ده سال هم یک کتاب در مورد مشروطیت بیرون نیامده است و ما از نظر شناخت تاریخ مان بس عقب هستیم . مملکتی که از نظر شناخت تاریخ خودش عقب باشد مسلماً نمی تواند کشوری باشد که پیشرفت فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بکند و بتواند دموکراسی را متحقق نماید .» (2)
---------------------------------------
(1) فصلنامه باران، شماره 12-11
(2) همان .