... دردِ ما ...
انگار با هزار امید شدم نا امید ترین و با هزار خنده شدم عبوس ترین ... برای عزیزی می نویسم که این بزرگوار منو دلیل اصلی سیاهی این وبلاگ دونسته و تأثیر پذیری من از اتفاقات اطراف رو هم خیلی ها ناشی ازنوع برخود من با این اتقاقات می دونن ...
اما باید بگم که این روزها از همیشه امیدوارترم – حداقل درباره ی خودم – و تلاش، داره برای من تبدیل به بزرگ ترین ارزش می شه .
اما اون چیزی که مهمه اینه که صحبت از من نیست؛
... ز من کمتر سخن گویم که ماییم/ رها کرده خودِ خودخواه و من ها ...
صحبت از قصّه تلخه جوونیه به اسم « جوان ایرانی » ، و حکایتِ بهانه و بهونه برای هر مدل غصّه خوردن این نوع از جوون !
اتفاقات دور و اطراف، پیشامد های کوچیک و بزرگ و هزار سووال بی جواب و بی پاسخ ، انگار آتش که زمونی برای ما مقدس بود شده بلای جون نسلی که معروف به «نسل سوخته» ست ، و انگار سالهاست که دارن قطره قطره و گاهی بشکه بشکه روی اون مقدس آتش آب می پاشن و آتش تازه به پا می کنن و این نسل هیمه های این آتش عظیم ...
قصّه ی من نیست ، غصّه ی منه و درد من ...
درد تو ...
درد ما ...
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است
.
نظرات (کليک کنيد--> 34)
در April 12, 2008 at 1:35 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

سلام میثم
با نوشته این پست ات هم موافق نیستم که نوشتی:قصّه ی من نیست ، غصّه ی منه و درد من ...
درد تو ...
درد ما ...

خب اگه مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است ، پس دیگه همه مردها " شایدم زن ها؟" مشکلی ندارند درد که خیلی زیاده همه دارند و همه جا راحت گیر میاد.
درد بی دردی دیگه چه دردیه که علاجش آتشه؟
خب من اگه یه روزی درد بی دردی داشته باشم خودمو اصلن آتیش نمیزنم.

 
در April 12, 2008 at 2:09 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

خب حالا یه کامنت مریم هم واست بنویسم:
تو همین زمستون به دعوت دوستم رفتیم فیلمساخته یه فیلمسوز از یه کرگدن رو ببیینم. اولش سخنرانی بود که همش از عرفان حرف زد و بعد هم از خودش تعریف کرد و فسمت اول فیلمی که ساخته بود رو دیدیم. دار و درخت و خونه های قدیمی و نونوایی سنگکی با چاشنی بدبختی های الکی رو بهم چسبونده بود. بعد از دیدن قسمت اول همه مثلن غمگین اومدن بیرون تو سرما و برف و سیگار می کشیدند من از سیگار بدم میاد رفتم یه گوله برف درست کردم وزدم تو کله کارگردان دیدم با تعجب نیگام می کنه بهش گفتم خب من که سیگاری نیستم خب تو زنگ تفریح عرفان چیکار کنم؟

 
در April 12, 2008 at 4:01 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

سلام
خوشحالم برگشتي و خوشحالم كه خوبي
همين دور و برام
ممنونم از نوشته هام تعريف كردي به لطف و تشويق دوستان خوبي مثل شما شديم وبلاگ نويس!
...
پرونده قهوه خونه خيلي وقته بسته شده
...
اميدوارم مطالب بيشتري ازت بخونم
در پناه حق

 
در April 12, 2008 at 8:49 PM, Blogger Unknown نوشته...

سلام

من اگر ما نشوم، تنهايم
تو اگر ما نشوي،
خويشتني
از كجا كه من و تو
شور يكپارچگي را در شرق
باز برپا نكنيم
...
من اگر برخيزم
تو اگر برخيزي
همه بر مي‌خيزند
من اگر بنشينم
تو اگر بنشيني
چه كسي برخيزد؟
..........
حرف را بايد زد!
درد را بايد گفت!

ممنون از حسن توجهت

 
در April 14, 2008 at 11:54 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

salam duste ghadimi
kojai?ruzegar bar vefghe morade?
kheili vaghte bikhabarim..

 
در April 24, 2008 at 1:40 PM, Anonymous Anonymous نوشته...

سلام داداش
میثم وبلاگمونو بالاخره هرطوری بود راه انداختم، اصلا فرصت نبود و چنگی به دل نمی زنه ... ولی هست...

چه چقدر این «درد ما» دردناکه...
پیروزه پیروز...

 
در April 26, 2008 at 9:29 PM, Anonymous Anonymous نوشته...

که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد


دیر زی شاد میثم جان

 

dost gerami dorood bar shoma

 
در May 4, 2008 at 3:53 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

salam

 
در June 21, 2008 at 4:06 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

:)

 
در July 21, 2008 at 6:10 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

midoonesti kheili bi marefat shodi ??

 
در July 23, 2008 at 7:29 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

salam
khubi?
toham ke nisti!
pas az modatha shayad bargardam...
dar panahe hagh(ghasedak)

 
در July 30, 2008 at 12:32 PM, Anonymous Anonymous نوشته...

كه مرد ارچه بر ساحل است اي رفيق
نياسايد و دوستانش غريق

 
در July 31, 2008 at 1:18 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

ای که هر درد را دوا دانی ناتوانم ز درد نادانی.
این درد را همه با نکته خوانده ایم افسوس بر دل امیدوار ما.
یا علی

 
در July 31, 2008 at 1:19 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

زان که میگفتی نییم با صد و مود
همچنان در بند خود بودی که بود

میثم متالم از درد ای گفتی...
یا علی

 
در August 18, 2008 at 2:43 AM, Blogger Unknown نوشته...

بی صبرانه منتظر به روز رسانیت هستم!

 
در December 20, 2008 at 3:41 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

سلام
بعد از مدتها دارم کم کم به روز می شم، خوشحال می شم یه سر به من بزنید،

 
در June 21, 2009 at 6:09 AM, Anonymous نیایش نوشته...

به نام خدا
با سلام
وبلاگ کم نظیرتون ودردهای گفته و ناگفته تون که "درد مشترک" است امیدوار میکنه آدمو به اینکه هنوز اهل دلی یافت می بشود!!!.و

به منم اگه سری زدید باعث خوشحالی میشه.
موفق باشید.
نیایش

 
در August 22, 2009 at 11:30 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

سلام
خیلی وقت به اینجا سر نزده بودم!
به نظر میاد توام چیزی نمی نویسی دیگه!
از خودت خبر بده آقا
وقتی میام اینجا کلی از خاطرات دانشگاه زنجان زنده میشه.

 
در October 5, 2009 at 3:16 PM, Anonymous Anonymous نوشته...

طراحی حرفه ای وب سایت خود را به ما بسپارید
به زیبا ترین و حرفه ای ترین حالت ممکن به زبان های php mysql html css ajax flash

http://hostpeyma.com
09124495002
09358863590

 

سلام دوست گرامی
خیلی خوشحالم که باوبلاگ زیبای قصه شهرسنگستان آشناشدم،تولیست پیوندهای وبلاگ اخوان پیداتون کردم ،خیلی استفاده کردم
وبلاگتون رو دروبلاگ سازخاموش لینک کردم
خوشحال میشم اگه تبادل لینک کنیم
منتظرشماهستم

سلامم راتوپاسخ گوی...

حق نگهدار

 
در November 2, 2009 at 10:55 PM, Anonymous یه هم وطن نوشته...

سلام
وبلاگ خیلی قشنگی ذازین
بهتون تبریک میگم
اما چرا نسل سوخته؟
من معنی این وازه رو نمیدونم
میشه بیشتر دزمورد تاسفتون درباره ی جئئنا توضیح بدین
راستی بهتون تسلیت میگم(در مورد فوت مامان بزرگ

 
در November 2, 2009 at 10:55 PM, Anonymous یه هم وطن نوشته...

سلام
وبلاگ خیلی قشنگی ذازین
بهتون تبریک میگم
اما چرا نسل سوخته؟
من معنی این وازه رو نمیدونم
میشه بیشتر دزمورد تاسفتون درباره ی جئئنا توضیح بدین
راستی بهتون تسلیت میگم(در مورد فوت مامان بزرگ

 

سلام مجدد
منتظرت بودم...؟؟؟

غم دل باتوگویم (غار)0

 
در November 10, 2009 at 8:42 AM, Anonymous شازده کوچولو نوشته...

سلام وبلاگت خیلی خیلی خیلی قشنگ و جالب و خوندنی هست....منتظر نوشته های جدیدت هستم....

 
در January 2, 2010 at 1:13 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

وبلاگت نوشته هاش قالبش محشرن...من عاشق نوشته هاتم...بيشتر بنويس...خيلي حال مي كنم وقتي مي خونم...انگار حرفاي دل من مي زني...انگار حق با تو حرف من نيست حرف ماست...موفق باشي

 
در April 13, 2010 at 2:28 AM, Anonymous Mr.Moon نوشته...

:)

 
در June 19, 2010 at 1:09 PM, Anonymous Anonymous نوشته...

نخستین درود

کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود
و انسان با نخستین در
در من زندانی ستگری بود
که به آواز زنجیرش خو نمی کرد . . .


شاد می خواهمت.
www.adamak84.blogfa.com

 
در June 22, 2010 at 12:04 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

سلام
اینکه امیدواری اونم در مورد خودت خیلی عالیه.واینکه نگران جوون ایرانی هستی عالی تر.من فکر میکنم برای ساختن باید قوی بود و واسه قوی بودن باید امیدوار.موفق و پیروز باشی

 

ای بابا مسیج میدم جواب نمیدی به وبلاگت هم که سر میزنم نیستی میثم خان
حامدم برادر حجت
کاظمی
آموزشی مشهد تابستان 89

 
در August 5, 2011 at 12:50 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

pagerank seo optomization backlink service backlink service

 
در March 26, 2013 at 11:14 PM, Anonymous Anonymous نوشته...

I was pretty pleased to discover this web site. I need to to thank you for your time for this fantastic read!! I definitely really liked every bit of it and I have you bookmarked to check out new things in your site.

[url=http://avmost.com]Free Porn Video[/url]

 
در March 29, 2013 at 8:58 PM, Anonymous Anonymous نوشته...

Hey there! I just wish to offer you a big thumbs up for your great info you have got here on this post. I will be coming back to your blog for more soon.

[url=http://xrumergeek.com]xrumergeek.coming[/url]

 
در April 3, 2013 at 8:29 PM, Anonymous Anonymous نوشته...

You are so interesting! I don't believe I've read through anything like this before. So wonderful to discover another person with some original thoughts on this subject matter. Really.. many thanks for starting this up. This website is something that is needed on the internet, someone with a bit of originality!

[url=http://truebluepokies4u.com]more information[/url]

 

Post a Comment


 لوگوي دوستان


 استاد اخوان ثالث

 خبرنامه





Powered by WebGozar