تولدی دیگر
... [ یعد از یک ماه ] ...

من اکنون ایستاده ام و خود را می نگرم
که دارم از پس تکه ابرهای نمودین خویش سر می زنم .
طلوع خود را می نگرم
و خود را به نرمی و رضایت،
غرق لذت و امید ،
تسلیم او می کنم.
او که مرا می مکد
و من همچنان ساکت می مانم تا تمام شوم !
نسیم امید بر چهره ام می وزد و من،
در نشئه ی مطبوع نیست شدن هایم
غرقه در شکر و اشک
در انتظار آنم که از آن پر شوم
احساس می کنم که آن چه اکنون در من می جوشد،
سراپایم را فرا می گیرد ،
تمام « هستن » م را لبریز می کند.
همه ی لکه هایی را که از اثر انگشتان طبیعت
بر دیواره های « بودن» م مانده بود، می زداید.
مرا در خود می شوید.
دیگرم می سازد و من ،
گرم این لذت دردآمیز تولد خویش،
ساکت مانده ام.
اما نمی دانی !
این که در من فرا می رسد به عظمت همه ی این هستی است ،
چه می گویم ؟
به عظمت ابدیت است .
به عظمت مطلق است و به هراس بی کرانگی !
سنگینی آفرینش را دارد و جلال خدا را
و « بودن » من ،
این قفس تنگ و نا توان ،
گنجایش آن را ندارد .
احساس می کنم که در خود فرو می شکنم ،
نمی دانم چیست ؟ اما بی تابم .
« دکتر علی شریعتی »

--------------------------------------------------------------------------------
!!!◄ دوستانی که لطف می کنن و برای این کمترین پیام می ذارن ، خواهش می کنم موقع نوشتن آدرس وبلاگ نوشتن http:// قبل از www رو فراموش نکنن، چون متأسفانه محیط blogger جوریه که اگه آدرس به این صورت نوشته نشه لینک داده نمی شه ، دوستانی تو پست قبلی لطف کردن و پیام گذاشتن و من نمی دونم که آدرس وبلاگ این دوستان گلم چیه و برای همین نمی تونم برای عرض ادب خدمتشون برسم ، اگه آدرس رو کامل بنویسین ممنونتون می شم ...

Labels:

نظرات (کليک کنيد--> 9)
در September 26, 2007 at 3:36 PM, Anonymous Anonymous نوشته...

میثم جان سلام
هر چند بعد از مدتها آپ کردی اما لذت بردم
زیبا بود
ممنون
شاد زی مهرافزون

 
در September 26, 2007 at 11:55 PM, Anonymous Anonymous نوشته...

سلام آقاي رضاوند
خيلي خوشحال شدم بعد از يك مدت نسبتا طولاني بلاگ رو به روز كردين.ممنونم بسيار زيبا بود.
راستي بايد عرض كنم خدمتتون كه شما همچنان جزء ليست دوستان من هستيد!و من هيچ موقع جسارت نمي كنم .ممنون از اينكه سر زدين.

در پناه حق
يا علي

 
در September 28, 2007 at 2:19 AM, Blogger Samira نوشته...

کجابودی؟

 
در September 28, 2007 at 9:00 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

salam aga
bad az modati dori bazam khanandeye kalamate zibaye shoma shodim ke besyar khorsand va masrorim
omidavarm ke dalile in dori harche ke hast kheyro mobarako shad bashad
ya hag

 
در September 28, 2007 at 4:12 PM, Anonymous Anonymous نوشته...

میثم عزیز سلام . راستش من کسی رو از دوستام حذف نکردم ؟؟؟ من یه مدت اصلا نبودم . دیروز هم خواستم برای پیام بدم ولی باور کن نمی فرستاد . شرمنده . ..
سیلوا هم الان دانشگاهه . و منم یه مدته ندیدم فقط میدونم اونجا هنوز دسترسی به اینترنت نداره . حتما میگم پیامت رو بخونه

 
در September 30, 2007 at 1:52 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

سلام خوندم میثم جون .....ممنون از نظرت تو وبم...نمی دونم چی باید بگم... اگه تفکر مندرباره ی تو درست باشه....و نزدیک به واثعیت...باید بگم....این روزها ادم هایی شبیه شما شاید بسیار کماند.... همین

 
در October 2, 2007 at 5:47 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

سلا اقا میثم گل خودمون..ئلمون تنگیده بود..من برگشتم..البته تو یه خونه جدید..از این به بعد اینجا میتونی پیدام کنی..منتظرتم..این حققت تلخ بودن هم فراموشمون نشه که همیشه در خود شکستن است و بس!
یا حق..

 
در October 25, 2007 at 8:12 AM, Anonymous Anonymous نوشته...

8638932194832

 
در April 5, 2008 at 4:02 AM, Blogger Unknown نوشته...

salam v mamnun vaghean ziba bud

 

Post a Comment


 لوگوي دوستان


 استاد اخوان ثالث

 خبرنامه





Powered by WebGozar